اوایل دهه 1990 در یک شهر ساحلی در دریای اژه است... خانواده اریف اوغلو، یکی از سرشناسان شهر، از روزهای باشکوه سابق خود فاصله زیادی دارند. بیشتر مزارع فروخته شده است و چیزی جز کارخانه روغن زیتون که در شرف زوال است، باقی نمانده ... ادامه و دانلود
وقتی که دنیز (burcu-biricik)متوجه میشه که امکان داره عشقش امیر رو که هیچ وقت نتونسته فراموشش کنه توسط ملیسا (hazar-erguclu) داره از دست میره به ایزمر میره تا کاری بکنه ... ادامه و دانلود